۹ مهر ۱۳۸۶

چهارده قرن انتظار

امشب آهنگ جنون دارد دلم
رنگ آتش بوي خون دارد دلم
مي چكد از چشم من عشقي مذاب
يك غزل،يك مثنوي،يك شعر ناب
باز مي، ميخواهم از خم غدير
اي امام عشق دستم بگير
آه اي تنهاي هر عصر و زمان
اي غمت در سينه ي شبها نهان
كوفه اما با غمت بيگانه بود
با تمام جهل خود هم خانه بود
آن كه از راز غمت آگاه بود
آشناي ناله هايت چاه بود
پشت تاريخ از غمت خم گشته است
بي تو هر ماهي محرم گشته است
اي امين آن امين راستين
اي تو اقيانوس ايمان و يقين
اي كه هستي چون تو دريايي نديد
هيچ خادم چون تو مولايي نديد
كاش در قلب سياه دشمنت
تيزي جان سوز خنجر ميشدم
در دل شبهاي كوفه مثل چاه
از نم باران تو تر ميشدم
اي تمام درد!فريادت كجاست؟
اي عدالت!معني دادت كجاست؟
چارده قرن انتظارم يا علي
انتظار داد دارم يا علي
رفتي و بي تو عدالت رو نكرد
هيچ كس با راه و رسمت خو نكرد
تو نياز هر زماني يا علي
كاشكي ميشد بماني يا علي
صفحه صفحه آيه هاي درد را
از نگاه ما بخواني يا علي

0 نظرات: